غزه ممکن است به زودی، غیر قابل سکونت شود
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۰۴۲۱۰
فرارو- «اگر نفت را کنترل کنید دولتها را کنترل خواهید کرد. اگر غذا را کنترل کنید و ملتها را کنترل میکنید». این جملهای منتسب به «هنری کیسینجر» است. به نظر میرسد اسرائیل از هر دو استراتژی به طور موثر در اشغال و محاصره غزه استفاده کرده است. از آنجایی که آخرین جنگ اسرائیل در غزه در ماه آگوست رخ داده، ارزش آن را دارد که ببینیم تاریخ اخیر چگونه سیستم غذایی سرزمینی را شکل داده و آن را تا نقطه شکست کشانده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، کشاورزی در خاکهای ساحلی شنی غزه نیازمند مهارتهایی است که در طول نسلها تقویت شده است. گونههای محلی زیتون، خرما، مرکبات و انگور در طول هزاران سال برای مقابله با شرایط شور آن سازگار شدهاند. خاکهای سنگینتر بر پایه رس در نوار غزه، رطوبت و حاصلخیزی کافی برای حمایت از کشاورزی را در خود نگه میدارد.
امروزه کشاورزی در غزه عمدتا در نواحی شهری و اطراف آن انجام میشود که مابین الحاق مزارع مرزی و گسترش شهری گرفتار شده است. یک چهارم جمعیت که اکثراً زنان هستند، معاش خود را از کشاورزی خانوادگی به عنوان نیروی کار تامین میکنند. با این وجود، غزه تا حدود قابل توجهی اثبات کرده که میتواند در میوهها و سبزیجات خودکفا باشد. از لحاظ نظری این موضوع برای تغذیه جمعیت و کسب درآمد صادرات کافی است.
با این وجود، حملات هوایی مکرر در دوره ۵۵ساله اشغال و محاصره ۱۵ساله، الگوهای تولید و مصرف غزه را شکل داده است. علیرغم این که اهالی غزه در برخی از محصولات خودکفا هستند، فشار بر چراگاه و زمینهای زراعی منجر به کاهش تولید غلات و پروتئین حیوانی شده است.
این کمبود رژیم غذایی توسط سازمان ملل از طریق سبدهای غذایی فراهم میشود. سرزمین فلسطین اشغالی سومین بازار بزرگ صادراتی اسرائیل (پس از آمریکا و چین) است.
خاک تخریب شده و دانههای وارداتیدر تلاش برای رقابت با واردات مواد غذایی با یارانه بالا، بسیاری از کشاورزان به کودهای مصنوعی و آفتکشهای وارداتی وابسته شدهاند. این موضوع هزینه تولید محلی را بسیار افزایش میدهد و بیولوژی خاک و توانایی آن در حفظ رطوبت و حاصلخیزی را تضعیف میکنند. شستشوی نیترات نیز منبع اصلی آلودگی آبهای زیرزمینی شده است.
آب، انرژی و هدر رفتبا افزایش جمعیت غزه، سفرههای ساحلی آن که زمانی آب شیرین این منطقه را تامین میکردند، بیش از حد مورد بهره برداری قرار گرفته و با آب دریا آلوده شدهاند و اکنون برای مصارف انسانی یا آبیاری نامناسب شدهاند.
هدف قرار دادن سیستماتیک زیرساختهای انرژی، فاضلاب و آب غزه که جزء لاینفک هر سیستم غذایی است و خودداری اسرائیل از دادن تجهیزات برای تعمیر یا جایگزینی زیرساختها برای اهالی غزه به آن چه سازمان ملل از آن تحت عنوان «توسعهزدایی غزه» توصیف کرده، سرعت بخشیده است.
حملات هوایی به تنها نیروگاه برق غزه و بزرگترین تصفیه خانه فاضلاب آن ناحیه در سال ۲۰۰۸ میلادی، منجر به ورود ۱۰۰۰۰۰ متر مکعب فاضلاب، به خانهها و زمینهای کشاورزی غزه شد. در سال ۲۰۱۸ میلادی تخریب زیرساختهای بهداشتی توسط اسرائیل، منجر به تخریب بیشتر محیط زیست شد و پسماندهای جامد و مایع خام به دریای مدیترانه ریخته شدند و ذخایر ماهی را تهدید کردند؛ ذخایری که ماهیگیران و مصرفکنندگان غزه به آن وابسته هستند.
تصفیه خانههای فاضلاب با بودجه بین المللی، در حال حاضر جریان فاضلاب را کاهش داده اما همچنان، تهدید دائمی، ظرفیت محدود، تزلزل منابع انرژی و حملات آتی وجود دارند.
تصاویر ماهواره ها تفاوت بین کشاورزی خانوادگی در مقیاس کوچک در جنوب غزه و کشاورزی صنعتی به شدت یارانه ای در اسرائیل را آشکار می سازند کوچک شدن قلمرواسرائیل در سال ۲۰۰۵ میلادی از غزه جدا شد. با این وجود، اشغالگری به طور موثر در قالب «مناطق با دسترسی محدود شده» افزایش یافت.
بیش از یک سوم از زمینهای کشاورزی غزه در مناطق ممنوعه، در امتداد مرزهای شمالی و شرقی قرار دارند که زمانی سبدهای میوه و نان آن منطقه را تشکیل میدادند. برد دقیق این منطقه اعلام نشده است، اما بین ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ متر متغیر است. کسانی که بیش از حد به این مناطق نزدیک میشوند در معرض تیراندازی قرار میگیرند و تجهیزاتشان مصادره یا نابود میشوند.
در امتداد مرز زمینی ۶۰ کیلومتری، اسرائیل پستهای مرزی را مستقر میکند که برخی از آن پستها مجهز به مسلسلهای کنترل از راه دور، حسگرهای زمینی و پهپادها هستند. به طور مشابه، دسترسی به آبهای مدیترانه بین ۹.۶ تا ۲۴ کیلومتر دریایی از ساحل محدود شده است و ماهیگیران غزه را از دسترسی کامل به پربارترین مناطق ماهیگیری محروم میسازد. پیش از این در سال ۲۰۲۲ میلادی ۶۴۴ حادثه تیراندازی برای جلوگیری از دسترسی فلسطینیان به خشکی یا دریا توسط اسرائیل رخ داده است.
تصویر پیش و پس از ۴۴ هکتار زمین کشاورزی و گلخانه که در دسامبر ۲۰۰۳ میلادی مرز رفح تخریب شدند.
تخریب زمینهای کشاورزیعلیرغم محاصره عادی شده و حملات هوایی منظم، تهاجمات زمینی هم چنان مهمترین تهدید را تشکیل میدهند. تخمین زده شده که در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸ میلادی ۱۱۲۰۰۰ درخت زیتون در جریان «تهاجمات اسرائیل» ریشه کن شدهاند.
پس از عملیات موسوم به «سرب مذاب» (۲۰۰۸ – ۲۰۰۹ میلادی) سازمان ملل تخریب خاک، محصولات سبزیجات، باغات، دام، چاهها، کندوها، گلخانهها، شبکههای آبیاری، انبارها و اصطبلهای اهالی غزه را تایید کرد. درختان میوه جایگزین یا جوان با شرایط شور سازگار نیستند و بنابراین نمیتوانند زنده بمانند.
پس از عملیات لبه محافظ (۲۰۱۴) سازمان ملل از دسترسی محروم شد، اما گزارش داد که تخریب زیرساختهای حیاتی به «واقعیتی تکراری» تبدیل شده است. سمپاشی دوسالانه علفکش توسط اسرائیل که گفته میشود برای اهداف امنیتی صورت میگیرد به صدها هکتار از محصولات زراعی آسیب وارد میسازد. هجوم اسرائیل با بولدوزرها بر نابودی زمینهای کشاورزی سرعت میبخشد.
قرار است غرامت تخریب زمینهای کشاورزی و زیرساختها توسط سازمان ملل تامین شود. اما تا به امروز هیچ غرامتی به کشاورزان فلسطینی پرداخت نشده است. خشونت اسرائیل علیه سیستمهای کشاورزی و غذایی فلسطینی دسترسی فلسطینیان به غذای سالم را غیرممکن میکند. غزه ممکن است به زودی به محلی غیر قابل سکونت تبدیل شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: اسرائیل غزه زمین های کشاورزی سازمان ملل زیرساخت ها شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۰۴۲۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا « راه حل دو کشوری » میان فلسطین و اسرائیل ممکن است؟/ چالش های پیش روی کشور مستقل فلسطین چیست؟
به گزارش جماران، از زمان آغاز جنگ غزه در اکتبر 2023 مسئله ضرورت تشکیل کشور مستقل فلسطین بیش از پیش در محافل سیاسی و البته رسانه ای مطرح شده است. نشریه آنلاین و مکتوب «هیل» که نزدیک به کنگره ایالات متحده محسوب می شود، در تازه ترین نوشتار به چالش های پیش روی راهکار تشکیل دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین پرداخته و می نویسد:
در حال حاضر هر کسی که میخواهد در جریان اصلی بحث خاورمیانه در نظر گرفته شود، باید حمایت جدی خود را از «راهحل دو کشوری» برای درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها اعلام کند. راه حل دو کشوری یعنی وجود دولت اسرائیل که در ماه مه 1949 در سازمان ملل پذیرفته شده در کنار یک کشور فلسطین که یک دولت ناظر غیرعضو در سازمان ملل متحد شناخته می شود. اما علامت سوال بزرگ این است: کشور فلسطین چگونه خواهد بود؟
با به راه افتادن موجی از احساس های ضداسرائیلی در سطح بین المللی، حماس هم درباره راه حل دو دولتی موضع گیری کم سابقه ای داشته است.
خلیل الحیه که نماینده شهر غزه در شورای قانونگذاری فلسطینی و یکی از اعضای دفتر سیاسی حماس مستقر در قطر است، در یکی از تازه ترین اظهار نظرها در این باره گفته بود که حماس حاضر است با یک آتشبس پنج ساله یا بیشتر با اسرائیل موافقت کند و در صورت ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، سلاحهای خود را روی زمین گذاشته و به یک حزب سیاسی تبدیل خواهد شد. او همچنین تاکید کرد که حماس آمادگی دارد به سازمان آزادیبخش فلسطین بپیوندد تا یک دولت واحد برای غزه و کرانه باختری تشکیل شود. او در بخش دیگری از این مصاحبه تاکید کرد که «حماس آمادگی دارد حدود کشور فلسطینی را بر اساس قطعنامههای بینالمللی که تاکید دارد باید در امتداد مرزهای پیش از جنگ ۱۹۶۷ تشکیل شود، بپذیرد.»
با این حال، الحیه به طور جداگانه به یک روزنامه عربی مستقر در لندن گفت که هرگونه توافق با اسرائیل صرفاً یک اقدام موقت خواهد بود و بر تعهد به «حق تاریخی بر تمام سرزمین های فلسطینی» تاکید کرد. منظور او از سرزمین تاریخی فلسطین منطقه ای است که شامل کشور کنونی اسرائیل هم می شود.
این چندان تعجب آور نیست: منشور تأسیس حماس در سال 1988، ادعای «هر وجب از فلسطین» را دارد، که آن را به عنوان «سرزمین وقف اسلامی که تا روز قیامت برای نسلهای مسلمان وقف شده است» توصیف میکند.
منشور در سال 2017 به روز شد، اما تجدید نظر این سند در این بخش عمیقاً مبهم ماند و ادبیات آن به گونه ای بود که می توانستیم مفهوم «دولت فلسطین در مرزهای قبل از جنگ شش روزه 1967» را از آن به دست آوریم. اما خالد مشعل، رئیس وقت دفتر سیاسی حماس، در آن زمان به الجزیره گفت: «اصول ملی ما بدون تغییر باقی مانده است. هیچ تناقضی وجود ندارد.»
بنابراین، احتمال دستیابی حماس و دولت اسرائیل به یک درک متقابل قابل درک از «راه حل دو کشور» اندک است. حتی اگر ایده دو کشور را در سناریویی بپذیریم که در آن حماس تمایل خود را برای نابودی کشور اسرائیل رد کند، یک کشور مستقل فلسطینی چگونه خواهد بود؟
اولین مانع بزرگ این است که دو مرکز جمعیت فلسطین، کرانه باختری و نوار غزه، به هم پیوسته نیستند. حتی در باریک ترین حالت، فاصله بین این دو منطقه 25 مایل است، با قلمروی بین آنها که مطلقاً هیچ چشم اندازی برای رها کردن این منطقه توسط اسرائیل وجود ندارد. یک کشور فلسطینی از دو منطقه مجزا تشکیل خواهد شد که بیش از دو میلیون نفر در غزه و نزدیک به سه میلیون نفر در کرانه باختری باشند.
به جز کشورهایی با مناطق بسیار کوچکتر، مانند استان محصور روسیه کالینینگراد، و کشورهای جزیره ای، به سختی می توان به یک کشور موفق و پایدار متشکل از دو نهاد «کمابیش مساوی اما از نظر جغرافیایی مجزا» فکر کرد. از سال 1947 تا 1971، پاکستان شامل سرزمینی بود که ما اکنون به عنوان پاکستان و بنگلادش مدرن می شناسیم (بنگال شرقی 1947-55، پاکستان شرقی 1955-71)، اما این ترتیب کمتر از 25 سال پس از یک جنگ خونین برای استقلال از هم پاشید و میلیون ها غیرنظامی کشته شدند.
در مرحله بعد اگر این گسست جغرافیایی را هم بپذیریم، خود کرانه باختری یک واحد همگن نیست. این منطقه در سال 1967 توسط اسرائیل تصرف شد و دولت فلسطین، در زمان محمود عباس، رئیس جمهور 88 ساله - که اکنون در نوزدهمین سال از دوره چهار ساله ریاست جمهوری خود است - تنها حدود دو سوم کرانه باختری را در اختیار دارد. صدها منطقه انفرادی حدود 400000 نفر از جمعیت را مهاجران یهودی تشکیل می دهند.
واقعیت بیرحمانه این است که در هر یک از بخشهای کشور فعلی فلسطین، حکومت محدودی وجود دارد و در حالی که میتوان دیدگاههای متفاوتی در مورد دلایل آن داشت، هیچ دولت منسجم و یکپارچهای وجود ندارد تا در صورت به رسمیت شناختن بینالمللی کنترل را به دست بگیرد. حماس از سال 2007 نوار غزه را تحت کنترل دارد، در حالی که فتح، بزرگترین جناح سازمان آزادیبخش فلسطین، در کرانه باختری تسلط دارد و این دو رقیب سرسختی هستند که رابطه پرتنشی را با هم تجربه می کنند.
تعدادی از عوامل پیچیده دیگر نیز وجود دارد. اقتصاد غزه که همیشه درهم و برهم بوده، پس از تهاجم اسرائیل ویران شده است. فساد در هر دو بخش از دولت فلسطین رایج است. نقض حقوق بشر گسترده است. بدهی ملی بیش از 8 میلیارد دلار، حدود یک پنجم تولید ناخالص داخلی وجود دارد. جمعیت «پناهنده» 5.9 میلیون نفری وجود دارد که برخی از آنها در اردن، لبنان و سوریه زندگی می کنند و تشکیلات خودگردان ملی فلسطین بر حق بازگشت همه آنها تاکید دارد.
حمایت از «راه حل دو دولتی» برای پایان دادن به درگیری بین اسرائیل و فلسطینی ها به عنوان یک شعار خوب است. اما واقعیت این است که این اتفاق نمی تواند به زودی رخ دهد. اجرای این طرح آهسته و پرهزینه خواهد بود و نیاز به سرمایه گذاری خارجی هنگفت دارد و اصلاً مشخص نیست که آیا یک سیاست حتی در درازمدت جواب می دهد یا خیر.
گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد ایالات متحده «امیدوار» است که حماس شرایط جدید آتشبس پیشنهادی اسرائیل را بپذیرد، که اولین گام در مسیری طولانی خواهد بود.
ما می توانیم برخی از عناصر ضروری در این مرحله را بپذیریم:
-اسرائیل باید به طور منطقی بتواند احساس کند که امنیت آن تضمین شده است.
-نمایندگان فلسطین باید متقاعد شوند که روندی وجود دارد که می تواند به حاکمیت پایدار فلسطین منجر شود.
-حماس در شکل کنونی اش نمی تواند بخشی از معماری پس از جنگ باشد.
-فلسطینی ها به تعهدات واقعی و جدی سایر کشورهای عربی نیاز خواهند داشت.
-راه حل دو کشوری باید از یک فکر ایده آل گرایانه خارج شده و و الهام بخش روشی عملی برای تغییر وضعیت شود.